زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه

جبیر بن مطعم

جُبَیْرِ بْنِ مُطْعِم، ابومحمد، یا ابوعَدیّ (د میان سالهای 57- 59ق/ 677-679م)، صحابی پیامبر(ص). وی از تیرۀ بنی‌ نوفل ‌بن عبدمنافِ قبیلۀ قریش بود (ابن‌حزم، 115-116). پدر او، مطعم بن عدی، در ماجرای محاصرۀ شِعب ابو‌طالب، صحیفۀ قریش را که بر ضد بنی‌هاشم نوشته شده بود، نقض کرد و نیز هنگامی که حضرت رسول (ص) پس از واقعۀ طائف، به سوی مکه بازگشت، مطعم به آن حضرت پناه داد، به همین سبب وی نزد پیامبر(ص) سخت گرامی بود (ابن عبدالبر، 1/ 233؛ ابن اثیر، 1/ 271؛ ابن حجر، الاصابة، 1/ 236). اما جبیر خود در شورایی از قریش که رأی به قتل پیامبر (ص) دادند، همراه عموی خود، طُعَیمة بن عدی و حارث بن عامر، از بنی‌نوفل حضور داشت (طبری، 2/ 370). او در جنگ بدر نیز شرکت کرد و به اسارت مسلمانان درآمد (واقدی، 1/ 130؛ ابن‌عبدالبر، 1/ 232)؛ ولی چون حضرت رسول(ص)، جبیر را در میان اسرای کفار دید، خطاب به او فرمود که اگر پدرت مطعم زنده بود، به شفاعتش تمامی اسیران را آزاد می‌کردم (ابن عبدالبر، ابن‌اثیر، ابن حجر، همانجاها). از جبیر نقل کرده‌اند که هنگام اسارت، آیاتی از قرآن کریم از پیامبر (ص) شنید و سخت تحت تأثیر قرارگرفت (ابن‌عبدالبر، 1/ 232-233)؛ با این همه، در جنگ احد، غلام خود، وحشی را تشویق کرد تا به انتقام قتل عمویش، طعیمه در جنگ بدر، حمزة بن عبدالمطلب را به شهادت رساند (ابن‌اسحاق، 323؛ واقدی، 1/ 286؛ نیز نک‍ : ذهبی، تاریخ، 169، 181). 
برخی برآن‌اند که وی پیش از فتح مکه مسلمان شد (ابن‌قیسرانی، 1/ 76؛ ابن اثیر، نیز ابن حجر، الاصابة، همانجاها؛ قس: مزی، 4/ 506؛ ابن‌حجر، تهذیب، 2/ 62) و برخی اسلام آوردن او را در روز فتح مکه یاد کرده‌اند (ابن‌حبان، 58؛ ابن‌عبدالبر، 1/ 232). در جریان تقسیم غنایم هوازن، او از گروه «مؤلفة قلوبهم» بود (ابن قتیبه، 285، 342؛ ابن‌عبدالبر، 1/ 233؛ نیز نک‍ : ذهبی، سیر، 3/ 97). 
جبیر در 21ق/ 642م یک چند والی کوفه بود، اما به نیرنگ مُغیرة بن شعبه، عمربن خطاب او را از کوفه برداشت (یعقوبی، 2/ 155؛ طبری، 4/ 144). در واپسین روزهای خلافت عثمان، جبیر از سوی او برای درخواست یاری نزد عبدالله بن عامر رفت (بلاذری، انساب...، 4 (1)/ 561) و یک‌بار هم به همراه امام علی(ع) و شماری دیگر به مذاکره با مخالفان پرداخت (طبری، 4/ 359؛ برای دیگر اقدامات او در این زمینه، نک‍ : بلاذری، همان، 4(1)568). وی 3روز پس از قتل عثمان به همراه چندتن دیگر، جنازۀ خلیفۀ مقتول را کفن کرد و خود بر آن نمازگزارد (ابن‌قتیبه، 197؛ طبری، 4/ 413). در دوران خلافت امام علی(ع) نیز او یکی از چند بزرگ قریش بود که به پیشنهاد عمرو بن عاص در جریان حکمیت با آنها مشورت شد (ذهبی، همان، 3/ 98). 
جبیر درمدینه وفات یافت (خلیفه، 9؛ برای گزارشهای مختلف دربارۀ تاریخ درگذشت وی، نک‍ : ابن‌قتیبه، 285؛ ذهبی، همان، 3/ 99؛ مزی، 4/ 509). روایتی نشان می‌دهد که جبیر پس از واقعۀ عاشورا (61ق) زنده بوده، و از یاران حضرت سجاد (ع) شمرده می‌شده است (نک‍ : کشی، 123؛ ابن‌شهید، 120)، اما این روایت پذیرفتنی نیست و ممکن است نام فرزند جبیر، محمد از روایت افتاده (جواهری، 120)، یا به هر حال تحریفی رخ داده باشد (برای‌ تفصیل، نک‍ : تُستری، 2/ 570-572؛ خویی، 4/ 36). 
جبیر را آگاه‌ترین فرد به انساب عرب و به ویژه نسب قریش دانسته‌اند (ابن‌هشام، 1/ 12؛ ابن عبدالبر، 1/ 232؛ ابن حجر، الاصابة، 1/ 235). به همین سبب، عمر از او و نیز عقیل بن ابی‌طالب ومخرمة بن نوفل، از نسب شناسان بزرگ، خواست تا برای تدوین دیوان عطا، نام و نسب مسلمانان را گرد آوردند (نک‍ : بلاذری، فتوح، 449، 457؛ یعقوبی، 2/ 153). 
جبیر از حضرت رسول (ص) احادیثی روایت کرده است (نک‍ : احمدبن حنبل، 5/ 34-43؛ ابونعیم، 1/ 431-434) و ابراهیم بن عبدالرحمان بن عوف، سعید بن مسیب، سلیمان بن صُرَد خزاعی و شماری دیگر از جمله پسرانش محمد و نافع از او روایت کرده‌اند (ابن قیسرانی، همانجا؛ مزی، 4/ 506، 507؛ ابن حجر، تهذیب، 2/ 64). 

مآخذ

ابن اثیر، علی، اسدالغابة، قاهره، 1280ق؛ ابن اسحاق، محمد، السیر و المغازی، به کوشش سهیل زکار، بیروت، 1398ق/ 1978م؛ ابن‌حبان، محمد، تاریخ الصحابة، به کوشش بوران ضناوی، بیروت، 1408ق/ 1988م؛ ابن حجر عسقلانی، احمد، الاصابة، قاهره، 1328ق؛ همو، تهذیب التهذیب، حیدرآباددکن، 1325ق؛ ابن‌حزم، علی جمهرة انساب العرب، بیروت، 1403ق/ 1983م؛ ابن شهیدثانی، حسن، التحریر الطاووسی، به کوشش فاضل جواهری، قم، 1411ق؛ ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1380ق/ 1960م؛ ابن‌قتیبه، عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، 1960م؛ ابن قیسرانی، محمد، الجمع بین رجال الصححین، بیروت، 1405ق؛ ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش مصطفیٰ سقا و دیگران، قاهره، 1355ق/ 1936م؛ ابونعیم اصفهانی، احمد، معرفة الصحابة، به کوشش محمدحسن اسماعیل و مسعد عبدالحمید سعدنی، بیروت، 1422ق/ 2002م؛ احمدبن حنبل، مسند، بیروت، 1412ق/ 1911م؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش احسان عباس، بیـروت، 1400ق/ 1979م؛ همو، فتوح البلـدان، به کـوشش دخـویه، لیدن، 1865م؛ تستری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، 1410ق؛ جواهری، فاضل، تعلیقات بر التحریر الطاووسی (نک‍ : هم‍ ، ابن‌شهید ثانی)؛ خلیفة بن خیاط، الطبقات، به کوشش اکرم ضیاءعمری، ریاض، 1402ق/ 1982م؛ خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، قم، 1410ق؛ ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، المغازی، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، 1410ق/ 1990م؛ همو، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، 1986م؛ طبری، تاریخ؛ کشی، محمد، معرفةالرجال، اختیار طوسی، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، 1348ش؛ مزی، یوسف، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، 1403ق/ 1983م؛ واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، 1966م؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، 1415ق/ 1995م.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.